بررسی آغاز و منشأ پیدایش شیعه از دیدگاه مستشرقان
اشاره:
شیعه در لغت به معنای پیرو است و در اصطلاحی عام به معنای کسانی است که به خلافت بلافصل امام علی علیهالسلام پس از وفات پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم اعتقاد دارند. موضوع زمان پیدایش تشیع از جمله موضوعاتی است که از دیرباز میان اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان به موضوعی پردامنه معروف بوده است. آنچه در این نوشتار به دنبال آن هستیم، بررسی آغاز پیدایش تشیع از دیدگاه تنی چند از اندیشمندان غربی است. بر اساس یافتههای این تحقیق، اغلب مستشرقان پیدایش تشیع پس از وفات پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم میدانند.
مقدمه
وجود فیزیکی پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم به خودی خود موجب وحدت میان مسلمانان بود و جامعه اسلامی در زیر سایه پرچم اسلام جامعهای یکپارچه به نظر میرسید. با ارتحال آن رهبر جامعه اسلامی، اختلاف بر سر جانشینی ایشان به بزرگترین تفرقه میان مسلمانان انجامید و در پی آن، دیگر موضوعات اعتقادی نیز به نوبه خود موجب اختلافات بیشتری میان باورمندان به دین اسلام شدند. امروزه جهان اسلام متشکل از دو فرقه بزرگ شیعه و اهل سنت است و سوال از زمان پیدایش تشیع موضوعی است که هنوز ذهن اندیشمندان و محققان را به خود مشغول کرده است.
آنچه در این نوشتار میآید نگاهی گذرا به نظریات برخی مستشرقان درباره منشأ و خاستگاه تشیع است.
مفهومشناسی شیعه
الف. شیعه در لغت
اغلب لغت نویسان راجع به معنای لغوی شیعه بر این نظر هستند که:
«شیعه الرجل : أتباعه وأنصاره»[۱]
«شیعه یک مرد، پیروان و یاران او هستند.»
برخی دیگر از لغت نویسان در این باره مینویسند:
«الشیعه: القوم الذین یجتمعون على الأمر وکل قوم اجتمعوا على أمر ، فهم شیعه»[۲]
«شیعه گروهی هستند که بر یک امر متفق و مجتمع هستند و هر گروهی که بر یک امر اجتماع کنند، آنها شیعه هستند.»
در این میان ابوهلال عسکری در تفاوت میان شیعه و جماعت می نویسد:
«الفرق بین الشیعه والجماعه : أن شیعه الرجل هم الجماعه المائله إلیه من محبتهم له»[۳]
«تفاوت میان شیعه و جماعت: شیعه مرد جماعتی هستند که به جهت محبتشان نسبت به او، به وی گرایش پیدا کردهاند.»
ب. شیعه در اصطلاح
برای شیعه معانی اصطلاحی متعددی بیان شده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
۱. شیعه به کسانی گفته میشود که محبت اهل بیت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلّم) را در دل دارند؛
۲. شیعه به کسانی گفته میشود که جانشینی پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلّم) را حق اختصاصی خانواده رسالت میدانند و در معارف اسلام پیرو مکتب اهل بیت میباشند.[۴]
به نظر میرسد با نگاهی به فرقههای متعدد شیعه باید وجه جامعی برای آنها پیدا کرد و شیعه را به گونهای تعریف کرد که دربردارنده تمام آن فرقهها باشد؛ از این رو میتوان گفت: شیعه به کسانی گفته میشود که جانشینی پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم را حق امام علی علیهالسلام و فرزندان او میدانند.
مستشرقان و مسئله پیدایش تشیع
چنانکه گذشت، اندیشمندان غربی از دیرباز به موضوع پیدایش تشیع پرداخته و دیدگاههای گوناگونی را ارائه کردهاند که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
۱. منشا شیعه از دیدگاه ولهوزن
«یولیوس ولهوزن» آلمانی از جمله مستشرقانی است که در مسئله منشأ پیدایش شیعه نظریهپردازی کرده است. وی آغاز پیدایش تشیع را زمان معاویه میداند و مینویسد:
«با کشته شدن عثمان، اسلام به دو حزب تقسیم شد: «حزب علی» و «حزب معاویه». در زبان عرب، واژه «شیعه» بر حزب نیز اطلاق میشود، لذا، «شیعه علی» در برابر «شیعه معاویه» قرار میگیرد اما وقتی معاویه قدرت را در دولت مرکزی اسلام به دست گرفت، دیگر تنها رئیس یک حزب نبود، از آن پس، واژهی شیعه تنها در پیروان علی استعمال گردید و شیعه در مورد استعمال این واژه با خوارج نیز اختلاف پیدا کردند.»
ولهوزن راجع به اختلاف شیعه با خوارج معتقد است که خوارج، علی را به خاطر اینکه پسر عمّ و داماد پیغمبر و پدر نوادگان اوست به رهبری نپذیرفتند. زیرا عرب به موروثی بودن رهبری که به عنوان یک حق مشخص پس از مرگ رهبر به نزدیکان او برسد، معتقد نبود، و بالاتر از این اصلاً اسلام چنین زعامتی را به رسمیّت نمیشناخت، بلکه خوارج به خاطر این علی را به رهبری برگزیده بودند که برایشان کاملاً روشن بود که علی برترین صحابی اولیه پیامبر است و از میان همین اصحاب اولیه بود که تا آن زمان خلیفه انتخاب میشد.
وی وضعیت شیعیان علی علیهالسلام را چنین توصیف میکند که شیعه در عراق از قدرت برخوردار بود. شیعیان در واقع یک فرقه صرفاً مذهبی نبودند بلکه در سراسر عراق به یک تفکر سیاسی- مذهبی از آنان یاد میشد. لذا کلیه ساکنان عراق مخصوصاً کوفیها، با تفاوتهائی اندک شیعه بودند، و این تنها در افراد خلاصه نمیشد، بلکه شامل قبائل و رؤسای اعضا نیز میگردید و هیچ فرقی نبود، تنها مراتب شأن در «شیعه گری» بود.
در دیدگاه آنان، «علی»علیهالسلام سمبل سیادت و کرامت از دست رفته سرزمینشان بود و از همین جا بود که تمجید و تعریف از «علی»علیهالسلام و اهل البیت او آغاز شد، تمجیدی که در زمان حیات علی صورت نمیگرفت و بر این اساس، دیری نپائید که در آغوش مذهبی شریف و بزرگوار، تقدیس و تکریم شخص علی علیهالسلام شروع شد.» [۵]
چنانکه گذشت، ولهوزن منشأ پیدایش شیعه را در کشمکشها و جریان قتل عثمان میداند و هیچگونه توضیحی در رابطه با قبل آن، نمیدهد و نیز بیان میکند که شیعیان به خاطر اینکه علی علیهالسلام سمبل سیادت و کرامت از دست رفته سرزمینشان بودهاند دست به تمجید و تعریف از علی علیهالسلام زدهاند که میتوان گفت این سخنان دور از انصاف بوده و برخوردی مغرضانه است و اینکه شیعیان تنها برای اهداف مادی گرد حضرت بودهاند سخنی بدون دلیل، لغو و بیهوده است.
۲. پیدایش تشیع از دیدگاه خانم لالانی
خانم «ارزینا لالانی» پس از بیان مطالبی راجع به جریانات پس از وفات پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم مینویسد:
«از چنین اندیشههایی (اندیشه جانشینی الهی علی علیهالسلام او وصایت ایشان و…) این طور برمیآید که از همان آغاز گروهی بودهاند که جانشینی علی علیهالسلام را امری الاهی میدانستهاند. این گروه لزوماً در این زمان نامی نداشتهاند، هر چند به همه آنهایی که در جنگ صفین و جمل از علی علیهالسلام، خواه از نظر دینی و خواه از جهت سیاسی، پشتیبانی میکردند، در مقابل «شیعهی عثمان یا عثمانیه» «شیعه علی یا علوّیه» گفته میشده است.»[۶]
ایشان در مقدمه مینویسند:
«شیعه سر منشأ خود را در قرآن و در رابطه دوستانه او که میان پیامبر و علی علیهالسلام وجود داشته است میبیند. این نگرش مبتنی است بر بعضی از آیات قرآن، احادیثی چند از پیامبر و رویدادهای تاریخی مختلفی که طی زندگانی پیامبر رخ داده است گذشته از اینها، شیعه معتقد است که حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم در غدیر خم، اندک زمانی پیش از رحلتش، علی علیهالسلام را به جانشینی خود منصوب کرده است.
معمولاً تشیع را با اشاره به عوامل سیاسی و اجتماعی توجیه و تبیین کردهاند حال آنکه تأکید بیشتر میبایست بر پدیدههای دینی اسلام شیعی نهاده شود که عاملی قاطع در یقین تاریخ بیرونی و ظاهری آن بوده است. به این معنا، اعتقاد بر آن است که تشیع در روزگار پیامبر هم وجود داشته است و آن هنگامی بود که گروهی از افراد، از جمله سلمان فارس، ابوذر غفاری، مقدار ابن اسود کندی و عمار یاسر، به عنوان شیعه علی یا «اصحاب علی» شهرت داشتند.» [۷]
«کلمه شیعه، در لغت به معنای پیرو و پشتیبان است و در روزگاران ؟؟ اسلام، در ارتباط با اشخاص دیگری نیز مانند عثمان و معاویه به کار میرفت. اما با گذشت زمان، این کلمه بخصوص، دلالت بر اشخاص میکرد که، چه از لحاظ دینی و چه از لحاظ سیاسی، از علی پیروی و طرفداری میکردند از لحاظ تاریخی، ریشه اسلام شیعی به زمان بلافاصل بعد از رحلت حضرت محمد (ص) میرسد که عدهای از صحابه پیغمبر در سقیفهی بنی ساعده در مدینه ابوبکر را به عنوان جانشینی پیامبر برگزیدند. این انتخاب با شتاب بسیار صورت گرفت.
زیرا رقابت میان انصار و مهاجرین میرفت که جامعه اسلامی را از هم متلاشی کنذد، علی (ع) که پسر عم و داماد پیامبر (ص) بود در کنکاش انتخابات حضور نداشت، زیرا در خانه در کنار بستر مرگ پیامبر مانده بود. این مهم است که با اندک کسی به طلب علی (ع) فرستاده نشد، عدهای از کسانی که در سقیفه بودند به بیعت با ابوبکر اعتراض کردند و اعلام داشتند که آنها با کسی جز علی بیعت نخواهند کرد چنین احساساتی که در قدیمترین مواد تاریخی بازمانده انعکاس یافته است، از نظر تاریخی فوق العاده اهمیت دارد. و در زمان عثمان بود که برای نخستین بار جنبشی مردمی به طرفداری از علی در کوفه ظاهر شد که خواهان برکناری عثمان از خلافت بود، رهبری این جنبش را مالک اشتر بر عهده داشت.» [۸]
«ایشان از لحاظ تاریخی معتقد است که ریشه شیعه در سقسفه است و ظهور و بروز آن در جریان مثل عثمان است و نظر شیعه را که میگوید شیعه در زمان حیات رسول بوده را رد میکند.»
۳.منشأ شیعه از دیدگاه هایسل هالم
ایشان در کتاب «تشیع» که کتابی نسبتاً مفصل پیرامون شیعه و فرقههای مربوط به آن است، در ابتدا به بررسی منشأ شیعه پرداخته است و در بحثهای بعدی به دوازده امامی و شیعیان دوازده امامی در کشورهای مختلف پرداخته است و مهمترین قسمتهای این کتاب، مربوط به این دسته از شیعیان میباشد و سپس به شیعیان غالی، اسماعیلی، زیدیه، پرداخته است.
آنچه که مورد بحث و مدنظر ما است بحثی است که ایشان در رابطه با منشأ پیدایش شیعه نموده است که ما آن را به تفصیل میآوریم:
الف. نام و تعریف
وی در بررسی نام و تعریف شیعه با یادآوری تعبیر «احزاب مذهبی ـ سیاسی مختلف در صدر اسلام» که یولیوس ولهوزن در تحقیق خود در زمینه پیدایش خوارج و شیعه، بر این باور میشود که کلمه عربی شیعه صرفاً به معنی «حزب» است.
به گمان وی شیعه علیعلیهالسلام نامی بود که در کشمکشهای ایجادشده بر سر جانشینی عثمان، خلیفه سوم مقتول در سال ۳۵ هجری به افرادی داده شد که از پسر عمو و داماد پیغمبر، علی بن ابیطالب علیهالسلام طرفداری میکردند.
هایسل هالم در بررسیهای تاریخی خود به این نتیجه میرسد که شیعیان در تلاش برای کسب قدرت سیاسی به صورت یک حزب ظهور کردند و این خصوصیت سیاسی نخستین خود را هرگز از دست ندادهاند. به باور وی شیعیان در بخش اعظم تاریخ خود ناگزیر از حفظ موضع مخالف سیاسی خود بودند، اما هرگز، حتی در دورانی که در نهایت ضعف به سر میبردند، از توان بالقوهی خویش در به دست گرفتن قدرت غافل نبودهاند.
از سوی دیگر، اگر سعی بر آن باشد که تشیع صرفاً پدیدهای دینی و نه سیاسی تصور شود، در این صورت روشن است که یافتن تعریفی برای آن دشوار خواهد بود یک دلیل آن است که هیچ یک از مقولههایی که در مسیحیت میشناسیم دقیقاً مطابق آنچه در تشیع وجود دارد و نیست، و دلیل دیگر آن که تشیع در یک دورهی طولانی بسط یافته و طی آن چندین بار ماهیتش اساساً دستخوش تغییر شده است.
ب. خاستگاه تشیع
ایشان معتقد است برای ذکر منشأ گسترش جداگانه تشیع، اصطلاح «انشعاب» را بیتردید میتوان به کار گرفت. امت صدر اسلام در اثنای مشاجرهای بر سر اقتدار واقعی و تعیین رهبر دینی ـ سیاسی بر سر حق خویش و امام، گرفتار انشعاب شد. لکن وقتی گروه عقب زده شد، به ناچار به موضع مخالف رانده شد، در اندک زمانی در آن ویژگیهایی خاص فراتر از علت اصلی این شکاف پدید آمد که عبارت بودند از پیوندی خاص با اولیایشان که همان امامان بودند، سنن شرعی آنان که از امامان اقتباس کرده بودند، اعیاد ویژه و زیارتگاهها، رسوم مذهبی خاصی که با شور و اشتیاق در راه رسیدن به مقصود متحمل میشدند و سرانجام ظهور، روحانیتی که منحصر به شیعه است. لکن تفاوتهای موجود میان شیعیان و اکثریت مسلمانان چندان زیاد نیست که تشیع (دوازده امامی) یا (هفت امامی) را بتوان دین جداگانهای به شمار آورد.
هایسل هالم در بررسی جایگاه کوفه در گسترش تشیع به این نتیجه میرسد که این شهر در محیطی نظامی و جنگی بر کرانه فرات که بیشتر لشکریان آن را افراد قبایل جنوب عربستان تشکیل میدادند پدید آمد و گسترش یافت و هنگامی که حضرت علی علیهالسلام در طول مبارزه برای حکومت به این شهر روی آورد و مورد حمایت قرار گرفت.
به باور وی شیعیان، علی علیهالسلام را تنها خلیفه بر حق میدانند و عنوان خلافتی «امیرالمؤمنین» را منحصراً به آن حضرت نسبت میدهند طبق احادیث آنان، خلافت کوتاه مدت آن امام (۳۶-۴۰ق) تنها حکومت مشروعی بوده که امت اسلامی از زمان رحلت پیامبر به خود دیده است؛ با وجود این، خلافت علی علیهالسلام از همان آغاز با مخالفت مواجه شد.
هایسل هالم با رد انتساب تشیع به ایرانیان معتقد است که نمیتوان تشیع را تجلی روحیه ایرانی که مدتها عقیده بر آن بوده است و یا انتقام ایرانگرایی آریایی از اسلام و اعراب تلقّی کرد. وی در نهایت مینویسد: «باید یادآور شد که شیعه از محافل عربی کوفه سرچشمه گرفت … پدیدهی تشیع به همان اندازه دارای ریشه عربی است که خود اسلام»[۹]
از آنچه ملاحظه شد میتوان گفت که نویسنده تشیع را ریشهای کوفی برای آن قایل میشود که بعدها افرادی که در کوفه و در اطراف آن حضرت بودند شیعه را به وجود آوردند نه در زمان خود حضرت.
۴. دیدگاه اچ. آربری
آربری در کتاب «تاریخ اسلام» بعد از ذکر وقایع مربوط به خلفاء و همچنین وقایع مربوط به حضرت علی علیهالسلام و جنگهای ایشان با معاویه زمان پیدایش شیعه را مربوط به زمان امویان میداند که پیروان و حزب معاویه اهل سنت نام گرفتند و حزب یا پیروان حضرت علی (ع) را شیعهی علی علیهالسلام نامیدند. وی در این باره مینویسد:
«از همان روزها (زمان جنگ علی علیهالسلام با معاویه) جامعهی اسلامی به سه فرقهی سیاسی و دینی تقسیم شده بود، که با گذشت زمان سیمای دینی آنها آشکارتر شد، و در نتیجه آن اسلام به یک اکثریت که خود را پیرو سنت میدانست، و دو گروه انشعابی تقسیم شد. حزب معاویه که بزودی پیروان فراوان پیدا کرد، اهل سنّت یا سنّی نام گرفت، و این نه بدان جهت بود که اینان بیش از دیگران از سنت پیغمبر (ص) پیروی میکردند، چه همهی مسلمانان یکسان به ارزش این سنّت معتقد بودند، بلکه بدان جهت بود که خود را از لحاظ نظری و عملی امانتدار راست این سنت تصور میکردند، حزب یا پیروان علی علیهالسلام شیعهی علی علیهالسلام خوانده شدند، خوارج نیز خود دارای معتقدات خاص بودند.» [۱۰]
۵. پیدایش تشیع از دیدگاه جویس ان. دیلی
جویس ان. دیلی راجع به پیدایش و خاستگاه تشیع مینویسد:
«… مسلمانان عراقی کمی بعد، درگیر اختلافی میان فاتحان عرب بر سر جانشینی پیامبر شدند این اختلاف تأثیری یقین کننده روی تاریخ عراق بعد از آن گذاشت. همه، هر چند با بیمیلی، چهار خلیفه اول را پذیرفتند، اما اقلیتی از جامعه مسلمانان عرب مشروعیت حاکمان اموی را که از آن پس خلیفهگری را موروثی خود ساختند، رد کردند. این گروه اقلیت، خانوادهی علی علیهالسلام پسر عمو و داماد پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را جانشین برحق او میدانستند. این گروه «شیعه» به معنای طرفدار و در این مورد، طرافدار علی (ع) خوانده شدند. به این تربیت «تشیع» به عنوان یک نهضت سیاسی طرافدار حکومت مشروع در میان فاتحان عرب آغاز به فعالیت کرد.[۱۱]
دیدگاه برگزیده
اگر چه در این مقام به دنبال بررسی تفصیلی نظریات یادشده نیستیم، اما بیان این نکته خالی از لطف نیست که از نظر اندیشمندان شیعی، تشیع همزاد اسلام است.
به دیگر بیان، از آنجا که معتقدیم مذهب شیعه همان مذهب اصیل اسلام است، بنابراین شیعه را باید همزاد اسلام دانست و روایات صادر شده از رسول خدا(ص) که واژه شیعه را برای یاران وفادار امام علی علیه السلام به کار بردهاند، مؤید چنین ادعایی است.[۱۲]
نتیجهگیری
نتایج حاصل از این نوشتار عبارتاند از:
۱. شیعه در لغت به معنای پیرو و در اصطلاح به کسانی گفته میشود که به خلافت بلافصل امام علی علیهالسلام معتقدند؛
۲. مستشرقان درباره پیدایش تشیع با یکدیگر همنظر نیستند؛
۳. اگر چه برخی از مستشرقان زمان پیدایش تشیع را عصر رسالت پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم میدانند، اما اغلب آنها با طرح دیدگاههایی دیگر مخالفت خود را با نظریه یادشده اعلام کردهاند.
منابع۱- آل کاشف الغطاء، محمد حسین، اصل الشیعه و اصولها، تحقیق علا آل جعفر، قم، موسسه امام علی علیه السلام، ۱۴۱۵۲- ابن منظور ، محمد بن مکرم، نشر ادب حوزه، ۱۴۰۵؛۳- ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایه فی غریب الحدیث، تحقیق طاهر احمد الزاوی و محمود محمد الطناحی، قم، مؤسسه اسماعیلیان، ۱۳۶۴.۴- آچ آربری…[و دیگران] تاریخ اسلام، ترجمه احمد آرام، پژوهش دانشگاه کمبریج زیر نظر پی ام، هولت ان. ک. س محبتون، تهران، امیدکبیر، ۱۳۷۷۵- باسورث، کلیفوردادموند، سلسلههای اسلامی، فریدون بدرهای، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی (پژوهشگاه)، تهران، ۱۳۷۱.۶- جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، تحقیق احمد بن عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملائین، ۱۴۰۷.۷- زبیدی، محمدمرتضی، تاج العروس، بیروت، مکتبه الحیاه.۸- شیبی، کامل مصطفی، الصله بین التصوف و التشیع، بیروت، دار الاندلس، ۱۹۸۲۹- صدر سید محمد باقر، تشیع مولود طبیعی اسلام، ترجمه علی حجتی کرمانی، ایران چاپ، ۱۳۶۰۱۰- طباطبائی، محمد حسین، شیعه در اسلام، قدس رضوی، قم، ۱۳۸۵.۱۱- ولهوزن، یولیوس، تاریخ سیاسی صدر اسلام و شیعه و خوارج، محمدرضا افتخارزاده، دفتر نشر معارف اسلامی، ۱۳۷۵.۱۲- ویلی، جویس ان نهضت اسلامی شیعیان عراق، مهوش غلامی، اطلاعات، تهران، ۱۳۷۳.۱۳- لالانی، ارزینا، نخستین اندیشههای شیمی، ترجمه فرزان فریدون بدرهای، ۱۳۸۱، تهران.۱۴- هالم، هانیس، تشیع، ترجمه محمد تقی اکبری، قم، نشر ادیان، ۱۳۸۴.پی نوشت:[۱] . جوهری ، صحاح، ج۳، ص۱۲۴۰، ابن اثیر، النهایه فی غریب الحدیث، ج۲، ص۵۱۹، ابن منظور، لسان العرب، ج۸، ص۱۸۸، زبیدی، تاج العروس، ج۵، ص۴۰۵.[۲] . ابن منظور، لسان العرب، ج۸، ص۱۸۸.[۳] . ابوهلال عسکری، الفروق اللغویه، ص۳۰۷.[۴] . طباطبایی، سیدمحمد حسین، شیعه در اسلام، ص۲۸.[۵] . ولهوزن، یولیوس، تاریخ سیاسی صدر اسلام (شیعه و خوارج)، ترجمه: محمدرضا انتحارزاده، دفتر نشر معارف اسلامی، ۱۳۷۵، چاپ اول، ص۱۳۹ – ۱۴۱.[۶] . لالانی، ارزینا، نخستین اندیشههای شیعی، ترجمه فریدون بدرهای، نشر فرزان، ص۳۷.[۷] . همان، ص۸.[۸] . همان، ص۹.[۹] . هالم، هایسل، تشیع، محمد تقی اکبری، ص۱۵، قم، نشر ادیان، چاپ اول، ۱۳۸۴، ص۱۶ – ۴۵.[۱۰] . آچ. آربری، [و دیگران] تاریخ اسلام، احمد آرام، ص۱۲۰، پژوهش دانشگاه کمبریج زیر نظر پی. ام. هولت، ان. ک.س. لمبون، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۷، چاپ دوم.[۱۱] . ویلی، جویس ان، نهضت اسلامی شیعیان عراق، مهوش غلامی، چاپ اول، اطلاعات، تهران، ۱۳۷۳. ص۲۲ و ۲۳.[۱۲] . راجع به همزاد بودن شیعه با اسلام ر.ک. محمدحسین آل کاشف الغطاء، اصل الشیعه و اصولها، ص۱۸۴، محمد باقر صدر، تشیع مولود طبیعی اسلام، ص۸۲، سید محمد حسین طباطبایی، شیعه در اسلام،ص ۲۹، کامل مصطفی الشیبی، الصله بین التصوف و التشیع، ص۲۳.زهرا حسینینظرات شما عزیزان: